چرا در بين پيامبران زن وجود ندارد؟ چرا در بين 124 هزار پيامبر و 14 معصوم يك نفر زن است؟ چرا زنان به مرحله نبوت و امامت نميرسند؟ اين سوالات همواره از سوي افراد زيادي خصوصا زنان پرسيده مي شود . به همين منظور در مقام پاسخگوئي به آنها برآمديم.
سير كمالي يكسان زن و مرد
ترديدى نيست كه مرد و زن از نظر جسمى و شرايط فيزيولوژيك با يكديگر متفاوتند و هر يك براى انجام وظايف ويژهاى آفريده شدهاند. اندام مرد براى كارهاى سخت و سنگين مناسب است و اندام زن براى كارهاى ظريف،مسۆوليت حمل فرزند، شيردادن و... . اين تفاوت عين حكمت و به منظور حركت و دوام نسل بشر است. همچنين به دليل ويژگيهايى كه ناشى از اين تفاوت است، بيشتر قهرمانان و بزرگان علم و فن و تاريخ از ميان مردان برخاستهاند. پيامبران نيز به دليل مسۆوليتى كه بر عهده داشتند و وظيفه خطيرى كه بايد انجام ميدادند، از بين مردان برگزيده شدهاند. ولى همه اينها اين شبهه را در بر ندارند كه زن، نميتواند به درجات عالى كمال انسانى و قرب خداوند نايل شود و همان سيرى را كه برخى از مردان دارند، نداشته باشد.
نمونههاى ذكر شده در قرآن، گواه اين مطلب است: حضرت مريم(سلام الله عليها)، آسيه، هاجر، ساره، مادر موسى(عليه السلام) و... نمونههاى اين رشد و تكامل هستند كه در قرآن ذكر شدهاند. بنابراين تفاوت فيزيولوژيك زن و مرد؛ بدان معنا نيست كه راه كمال بر زن بسته و يا محدود است. از زاويهاى ديگر، بايد توجه داشت كه عدالت همواره مقتضى تساوى عددى، وزنى و... نيست. اگر كسى ادعا كند كه چون حجم و وزن بدن زنان كمتر از مردان است، پس عدالت رعايت نشده آيا اين سخن معقولى است؟ و يا گلى، هم وزن نبودن خود را با هندوانه به عنوان بيعدالتى مطرح سازد؟!
اندام زن براى وظايف خاصى طراحى شده كه آن طراحى عين عدالت است؛ چرا كه متقضاى خلقت حكيمانه و مصلحت عام بشر است. در برابر اين ادعا كه زن براى خدمت به مرد آفريده شده ميتوان ادعا كرد كه مرد نيز براى خدمت به زن آفريده شده است؛ چرا كه حاصل زحمات مردان نوعاً در اختيار زنان است و آنان هستند كه از يك سو در مردان انگيزه كار ايجاد ميكنند و از سوى ديگر حاصل كار آنان را مصرف ميكنند. پس بايد از اين سخن غيرمنطقى دست برداشت؛ چون نه زن براى خدمت به مرد آفريده شده و نه مرد براى خدمت به زن؛ بلكه اين دو همانند دو بال يك پرنده هستند كه در كنار يكديگر امكانات خود را در اختيار هم قرار ميدهند تا هم خود زندگى كنند و به كمال برسند و هم ضامن بقاى نسل بشر باشد.
حضرت آيتالله جواديآملي در پاسخ به سوالي پيرامون فلسفه وجود نداشتن زنان در ميان پيامبران الهي، راز اين مساله را چنين تشريح كرده مي فرمايند.
اين طور نيست كه فقط يك زن معصومه داشته باشيم آن هم وجود زهراي مرضيه سلام اللّه عليها باشد. ما دليلي بر عدم عصمت بعضي از زنهاي ديگر نظير زينب كبري و حضرت فاطمه معصومه سلام اللّه عليهما نداريم. اين كه 124 هزار پيامبر همه مرد هستند براي اين است كه نبوّت و رسالت، كارهاي اجرايي دارد و خصوصيات بدني و جسمي مردها به گونهاي است كه كارهاي اجرايي وظيفه مردهاست. از طرف ديگر پشتوانه نبوت و رسالت، مقام ولايت است. كمال انسان در آن است كه بشود ولي اللّه و اين مقام، اختصاصي به مرد يا زن ندارد. زنان بزرگي نظير آسيه، مريم، حضرت زهرا، زينب كبري و حضرت معصومه در عالم بودهاند و اينها هر كدام با حفظ مرتبه و درجه خاص خود ميتوانند به ولايت رسيده باشند.
نبوت و رسالت امر اجرايي است، اين كه زني پيامبر نشده است براي اين است كه زن بايد با همه افراد جامعه تماس بگيرد، در جنگ و صلح فرماندهي جنگ را به عهده بگيرد. اين كار اجرايي براي زنان دشوار است اينچنين نيست كه اگر پيامبران همه از جنس مرد بودند معنايش اين است كه كمال معنوي مخصوص مرد است، بلكه كمال معنوي مربوط به ولايت است و در ولايت الهي بين زن و مرد تفاوتي نيست، زن و مرد هر دو ميتوانند ولي اللّه بشوند.
علائم حتمی برای ظهور :
1. خروج سفیانی وخسف بیدا : در روایتی از امام علی بن الحسین(ع) مرویست که قیام حضرت قائم حتمی و امر سفیانی نیز حتمی است و تازمانی که سفیانی نیاید حضرت قیام نخواهد کرد.
2. خروج یمانی: امام صادق(ع) دراین باره میفرمایند: سه کس در یک سال و در یک روز قیام میکنند؛ خراسانی و سفیانی و یمانی و در بین این سه پرچم بهترین پرچمها از یمانی است: زیرا پرچمی است که به حق دعوت میکند.
3. صیحه آسمانی: ندایی که ازآسمان شنیده میشود و عالمیان همگی این صدا را خواهند شنید ازجمله علائم حتمی شمرده میشود .امام باقر در روایتی از این نشانه ظهور چنین بیان میفرمایند: صدایی از آسمان شنیده میشود که حق با او (امیر المومنین) و پیروان اوست. در این هنگام قائم ما خروج خواهد کرد.
4. قتل نفس زکیه:قتل نفس زکیه نیز از علائم قطعی ظهور شمرده میشود و براساس روایتی از نبی گرامی اسلام(ص) در شرح علائم ظهور اینگونه نقل میشود که : مهدی ظهور نمیکند تا اینکه نفس زکیه کشته شود.
5. ظهور دجال : براساس همین روایات دجال بعنوان فردی با یک چشم که از گودی معمول زیرچشم برخوردار نبوده و چشم سمت چپش روی پیشانی اش قرارگرفته و دارای شمایل ترسناکی است و...نام برده شده است .
براساس روایات مختلف چهره دجال ناقص ، کور و یک چشمی که و از اصل خلقت یک چشم ندارد به طورى که گودى حدقهاش نیست و ادعای خدائی میکند ،چشم چپش در وسط پیشانی او قرار دارد،متولد شده در میان قوم یهود ازجمله ترسیم شده است.
در بیان دیگر مشخصات ظاهری دجال میخوانیم : مردی چاق و سرخ روی است ( در برخی منابع ذکر شده است که لحاظ بزرگی هیکل هیچ انسانی از ابتدای خلقت مانند او وجود نداشته است ) ،موهایش مجعد است،پایش لنگ است، دارای قدرتهای فوق بشری و جادوئی است به نحوی که تصور میشود مرده را زنده میکند و در قحطی مردم را طعام میدهد.
هفتاد هزار ترک ، یهود ، زنا زاده ، خواننده ، نوازنده ، بادیه نشین و زن از او پیروی می کنند به هرخرابه ای برسد می گوید گنج هایت را آشکار کن پس آنچه گنج دارد آشکارمی شود.
طول حکومتش چهل روز است و در این مدت همه را به کفر میکشد
برای نجات از شرش حفظ نمودن سوره کهف قبل از خروجش و در صورت رویت وی خواندن سوره حمد و خانه نشینی و توکل بر خدا توصیه شده است
اما تاکنون برسراین مطلب که آیا دجال یک انسان است یا تعبیری از یک رویداد یا ابزار است تردید وجود داشته است .ازهمین رو دلار آمریکا،تلویزیون ،ماهواره و..ازجمله تعابیری است که از دجال در زمان کنونی نام برده میشود.